♥•٠· گنجشک نر با ماده ی خود گفت: چرا نمی گذاری با تو جفت شوم؟ من اگر بخواهم می توانم قبه ی سلیمان را به منقار بکَنم و به دریا افکنم! سخن گنجشک به گوش سلیمان رسید. نبی خدا تبسم نمود و به گنجشک نر گفت: آیا این ادعایی که کردی را می توانی انجام دهی؟! گفت: نه رسول خدا، اما شخص، خودش را نزد زنش، بزرگ جلوه می دهد و عاشق را بر آنچه می گوید نباید ملامت کرد. سلیمان با ماده سخن گفت: چرا از او رو می گردانی و به او بی اعتنایی می کنی؟ در حالیکه او ادعای محبت با تو را میکند! گنجشک ماده گفت: ای رسول خدا! او دروغ می گوید و ادعایش باطل است. چون به جز من، دیگری را هم دوست دارد. سخن گنجشک در دل سلیمان اثر کرد و بسیار گریست و چهل روز از عبادتگاه خود بیرون نشد و دعا می کرد که خداوند دل او را از محبت غیر او پاک گرداند و مخصوص محبت خود گرداند... کتاب گناهان کبیره- شهید دستغیب
♥•٠· آقای کافی نقل می کردند: داشتم میرفتم قم، ماشین نبود، ماشین های شیراز رو سوار شدیم. یه خانمی هم جلوی ما نشسته بود،اون موقع هم که روسری سرشون نمی کردن! هی دقیقه ای یکبار موهاشو تکون می داد و سرشو تکون می داد و موهاش می خورد تو صورت من. هی بلند می شد می شست، هی سر و صدا می کرد. می خواست یه جوری جلب توجه عمومی کنه. برگشت، یه مرتبه نگاه کرد به منو خانمم که کنار دست من نشسته (خب چادر سرش بود و پوشیه هم زده بود به صورتش) گفت: آقا اون بقچه چیه گذاشتی کنارت؟ بردار یکی بشینه. نگاه کردم دیدم به خانم ما میگه بقچه! گفتم: این خانم ماست. گفت: پس چرا اینطوری پیچیدیش؟ همه خندیدند. گفتم: خدایا کمکمون کن نذار مضحکه اینا بشیم. یهو یه چیزی به ذهنم رسید. بلند گفتم: آقای راننده! زد رو ترمز. گفتم: این چیه بغل ماشینت؟ گفت: آقاجون، ماشینه! ماشین هم ندیدی تو، آخوند؟! گفتم: چرا؟! دیدم. ولی این چیه روش کشیدن؟ گفت: چادره روش کشیدن دیگه! گفتم: خب، چرا چادر روش کشیده؟ گفت: من باید تا شیراز گاز و ترمز کنم، چه می دونم! چادر کشیدن کسی سیخونکش نکنن ، انگولکش نکنن ، خط نندازن روشو ... گفتم: خب، چرا شما نمی کشی رو ماشینت؟ گفت: حاجی جون بشین تو رو قرآن. این ماشین عمومیه! کسی چادر روش نمی کشه! اون خصوصیه روش چادر کشیدن! "منم زدم رو شونه شوهر این زنه گفتم: این خصوصیه، ما روش چادرکشیدیم".
♥•٠· سفارش مىكنم به خواندن سوره «یس» بعد از نماز صبح هرروز یكمرتبه، سوره «نباء» (عم یتسائلون) بعد از نماز ظهر، سوره «عصر» بعد از نماز عصر، سوره «واقعه» بعد از نماز مغرب و سوره «الملك» بعد از نماز عشاء؛
و تأكید میكنم بر مداومت كردن به آنچه یادآور شدم، زیرا من شخصاً روایت مىكنم این روش را از استادان بزرگوار خود، و بارها نیز تجربه آموختهام.
انسان با همه عظمت و توانایی و سرمایه، موجودی نیازمند است. او نیاز های فراوان و گوناگون دارد. راه رسیدن به موفقیت، شناسایی و تأمین آن نیاز هاست. زیرا نیاز ها مانند موج دریا، انسان را در تلاطم زندگی به این سو و آن سو می کشاند و در جهت دهی رفتار، نقش مهمی در تربیت شخصیت او دارد. روانشناسان نظریات متفاوتی راجع به نیازهای انسان دارند. اما قرآن بهترین نظریه را در رابطه با این مهم بیان کرده است.
ادامه مطلب + نوشته شده در شنبه 6 ارديبهشت 1393برچسب:,
میگویند پسری در خانه خیلی شلوغکاری کرده بود. همهی اوضاع را به هم ریخته بود وقتی پدر وارد شد، مادر شکایت او را به پدرش کرد. پدر که خستگی و ناراحتی بیرون را هم داشت، شلاق را برداشت. پسر دید امروز اوضاع خیلی بیریخت است، همهی درها هم بسته است، وقتی پدر شلاق را بالا برد، پسر دید کجا فرار کند؟ راه فراری ندارد! خودش را به سینهی پدر چسباند شلاق هم در دست پدر شل شد و افتاد. ♥•٠· شما هم هر وقت دیدید اوضاع بیریخت است به سوی خدا فرار کنید: «وَ فِرُّوا إلی الله مِن الله»
پیرمرد روستا زاده ای بود که یک پسر و یک اسب داشت؛ روزی اسب پیرمرد فرار کرد، همه همسایه ها برای دلداری به خانه پیرمرد آمدند و گفتند: عجب شانس بدی آوردی که اسبت فرار کرد! روستا زاده پیـر جواب داد: از کجا می دانید که ایـن از خوش شانسی من بـوده یا از بـد شانسی ام؟ همسایه ها با تعجب جواب دادن: خوب معلومه که این از بد شانسیه! هنوز یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که اسب پیـرمرد به همراه بیست اسب وحشی به خانه برگشت. این بار همسایه ها برای تبریک نزد پیرمرد آمدند: عجب اقبال بلندی داشتی که اسبت به همراه بیست اسب دیگر به خانه بر گشت! پیر مرد بار دیگر در جواب گفت: از کجا میدانید که ایــن از خوش شانسی من بوده یا از بد شانسی ام؟
ادامه مطلب + نوشته شده در پنج شنبه 7 فروردين 1393برچسب:,
آهنگری بود که با وجود رنج های متعدد و بیماری اش عمیقاً به خدا عشق می ورزید. روزی یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت از او پرسید: تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیب می کند دوست داشته باشی؟ آهنگر، سر به زیر آورد و گفت: وقتی می خواهم وسیله ای آهنی بسازم یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم. سپس آن را روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواهم درآید. اگر به صورت دلخواهم درآمد، می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود. اگر نه، آن را کنار می گذارم. همین موضوع باعث شده است که همیشه به درگاه خداوند دعا کنم که خدایا! مرا در کوره های رنج قرار ده، اما کنار نگذار
قرآن مجید تعبیر لطیف و بزرگوارانه اى در مورد انفاق در راه خدا دارد و از آن به عنوان وام دادن به خدا تعبیر مى کند، وامى که سود کلانى از سوى خدا به آن پرداخته مى شود. جالب این است که از آن تعبیر به «قرض الحسنه» مى کند این تعبیر، اشاره اى به این حقیقت دارد که وام دادن انواع و اقسامى دارد که بعضى را «وام نیکو» و بعضى را وام کم ارزش و یا حتّى بى ارزش مى توان شمرد!
ادامه مطلب + نوشته شده در سه شنبه 6 اسفند 1392برچسب:,
رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود : * هر که نماز را ترک کند خداى تعالى او را به پانزده عقوبت مبتلا کند : شش عقوبت در دنیا و سه عقوبت نزدیک مرگ و سه در قبر و سه در قیامت ،
ادامه مطلب + نوشته شده در دو شنبه 5 اسفند 1392برچسب:,
♥•٠·خطا از من است ، می دانم از من که سالهاست گفته ام "ایاک نعبد" اما به دیگران هم دل سپرده ام... از من که سالهاست گفته ام "ایاک نستعین" اما به دیگران هم تکیه کرده ام... اما رهایم نکن... خداجون من جز تو که کسی رو ندارم.
حتی اگر تنهاترِین تنهایان باشم باز هم خدا با من است. او جبران تمام نداشتن های من است... ♥•٠· خدا باور نمی کنم که هیچگاه خدا به ما بگوید: نه! خدا سه گزینه دارد: آری، باشه ولی الان نه، و من پیشنهاد بهتری برایت دارم، فقط صبور باش.
برادران یوسف وقتی میخواستند یوسف را به چاه بیفکنند یوسف لبخندی زد. یهودا پرسید : چرا میخندی ؟ اینجا که جای خنده نیست ! یوسف گفت : روزی در فکر بودم چگونه کسی می تواند به من اظهار دشمنی کند با اینکه برادران نیرومندی دارم ! اینک خداوند همین برادران را بر من مسلط کرد تا بدانم که ؛ " نباید به هیچ بنده ای تکیه کرد " ... ♥•٠· آیا خداوند برای بندگانش کافی نیست ؟ سوره ی زمر ، آیه 3636
یكی از علماء از كربلا و نجف برمی گشت ولی در راه برگشت در اطراف كرمانشاه و همدان گرفتار دزدان شده و هر چه او و رفقایش داشتند، همه را سارقین غارت نمودند.
آن عالم می گوید : « من كتابی داشتم كه سالها با زحمت و مشقّت زیادی آن را نوشته بودم و چون خیلی مورد علاقه ام بود در سفر و حضر با من همراه بود، اتفاقاً كتاب یاد شده نیز به سرقت رفت، به ناچار به یكی از سارقین گفتم من كتابی در میان اموالم داشتم كه شما آن را به غارت برده اید و اگر ممكن است آن را به من برگردانید زیرا بدرد شما نمی خورد».
ادامه مطلب + نوشته شده در دو شنبه 5 اسفند 1392برچسب:,
روزی با حقوق و درامد عادی که با کسب و کار بدست می آوریم تفاوت دارد. حقوق دادن مستند به بندگان است ولی روزی مستند به خداوند است
زهرا اجلال- در طول زندگی بسیار پیش آمده که در شرایط مختلف با خود گفته ایم که ای کاش مال من نیز همچون عده ای از مردم بسیار می بود تا به وسیله آن می توانستم بهتر زندگی کنم . اگر همه ی ما انسان ها در زندگی به یک سری از مسائل دقت بیشتری داشته باشین و آنان را مراعات نمائیم ، قطعاً هیچ گاه نا امید و فقیر نخواهیم بود .
ادامه مطلب + نوشته شده در شنبه 3 اسفند 1392برچسب:,
هرگاه خداوند براى خانواده اى خیر بخواهد … رسول اکرم صلى الله علیه و آله : آنان را در دین دانا مى کند، کوچک ترها بزرگ ترهایشان را احترام مى نمایند، مدارا در زندگى و میانه روى در خرج روزیشان مى نماید و به عیوبشان آگاهشان مى سازد تا آنها را برطرف کنند. ♥•٠·
آدم هاي بزرگ در باره ايده ها سخن مي گويند آدم هاي متوسط در باره چيزها سخن مي گويند آدم هاي كوچك پشت سر ديگران سخن مي گويند
آدم هاي بزرگ درد ديگران را دارند آدم هاي متوسط درد خودشان را دارند آدم هاي كوچك بي دردند
آدم هاي بزرگ عظمت ديگران را مي بينند آدم هاي متوسط به دنبال عظمت خود هستند آدم هاي كوچك عظمت خود را در تحقير ديگران مي بينند
آدم هاي بزرگ به دنبال كسب حكمت هستند آدم هاي متوسط به دنبال كسب دانش هستند آدم هاي كوچك به دنبال كسب سواد هستند
آدم هاي بزرگ به دنبال طرح پرسش هاي بي پاسخ هستند آدم هاي متوسط پرسش هائي مي پرسند كه پاسخ دارد آدم هاي كوچك مي پندارند پاسخ همه پرسش ها را مي دانند
آدم هاي بزرگ به دنبال خلق مسئله هستند آدم هاي متوسط به دنبال حل مسئله هستند آدم هاي كوچك مسئله ندارند
آدم هاي بزرگ سكوت را براي سخن گفتن برمي گزينند آدم هاي متوسط گاه سكوت را بر سخن گفتن ترجيح مي دهند آدم هاي كوچك با سخن گفتن بسيار، فرصت سكوت را از خود مي گيرند
شما بهترین نامهها را بنویس با بهترین خط و پاکت و کاغذ، رویش هم یک چک صد هزار تومان بچسبان، مخابرات این نامه را به مقصد نمیرساند. ولی یک تمبر دو سه تومانی ممکن است به مقصد برسد. گاهی یک تمبر پاکت را رد میکند. گاهی یک چک صد هزار تومانی پاکت را رد نمیکند.
دل پاک، همراه عمل صالح
بابا دلت پاک باشد،کافی است
نکته : آن کسی که تو را خلق کرده است، اگر فقط دل پاک کافی بود، فقط میگفت: «آمنوا»
ادامه مطلب + نوشته شده در پنج شنبه 17 بهمن 1392برچسب:,
سوال: مستحبات سجده کدام است؟ سجده که از واجبات نماز است، دارای اجزا و شرایط واجب و مستحب است؛ از جمله مواردی که جزء مستحبات سجده به شمار می رود، آن است که:
ادامه مطلب + نوشته شده در شنبه 12 بهمن 1392برچسب:,
تبادل لینک
هوشمند برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان
متنوع و
آدرس behzi20.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.